دختربچه ۸ساله نکایی، کودک ۶ساله دزفولی و کودک ۱۰ساله مشهدی تنها در فاصله چند روز دچار سگگزیدگی شدند که دو تن از این کودکان بهدلیل ابتلا به هاری درگذشتند. روز گذشته نیز دختربچه ۵ساله تبریزی مورد حمله سگهای ولگرد قرار گرفت و از ناحیه صورت آسیب دید.
چند سالی میشود که یکی از ژستهای روشنفکری، حیواندوستی و غذارسانی به حیوانات رهاشده و ولگرد در سطح شهر مانند سگ، گربه، کلاغ و… است. کیسه مملو و پرشده از فیله مرغ، ساق پای مرغ یا انواع دیگر از گوشتهای گرم را در سطح شهر و کلونی حیواناتی مثل سگ پخش میکنند و برای شیک و امروزی شدنش، این کار را با عنوان غذارسانی و مهربانی با حیوانات بیپناه برایمان فاکتور میکنند. شاید آن روزها که این ژست روشنفکری و حیواندوستی بهتازگی مد شده بود، خیلی از ما آینده یعنی امروزمان را درنظر نمیگرفتیم که قرار است چه بر سر محیطزیست و اکوسیستم طبیعی حیاتوحش بیاید. امروز که ژست غذارسانی به سگهای ولگرد دیگر از تبوتاب افتاده، حالا قرار است سالها با نتیجه محبت بیپایه و اساسشان با حیوانات به قدری درگیر شویم که در یک هفته ۴ خبر از سگگزیدگی بشنویم. در روزهای اخیر که سه خبر از سگگزیدگی منتشر شد، رضا ساکی، فعال محیطزیست در صفحه شخصیاش نوشته بود که فرضیهای خطرناک درباره سگهای بیصاحب وجود دارد. طرفداران غذارسانی به سگهای ولگرد و بیصاحب به یک فرضیه خطرناک باور دارند. آنها میپندارند سگها، فرشتههای مهربانی هستند که هرگز به انسان حمله نمیکنند و اگر سگی انسان را گاز بگیرد یا پارهپاره کند، حتما تقصیر انسان بوده است. یعنی انسان یا حریم سگ نگهبان و سگ گله را شکسته است یا حتما یک کرمی ریخته است و سگ این فرشته مهربان از خودش دفاع کرده است.
همین یکی دو روز که سگهای هار ولگرد، سه کودک را در ایران کشتهاند برخی همین فرضیه را طرح میکنند «آخی، ما هم ناراحت شدیم که بچههای مردم مردند، اما خب لابد یک کاری کرده بودند.»، اما علمی و عینی ثابت شده است که سگهای ولگرد گروه درست میکنند و بهصورت گروهی، هم به انسان و هم به حیاتوحش ازجمله پلنگ حمله میکنند. یکی از علامتهای حیوان هار ازجمله سگ، گربه، راسو، اسب و… تهاجمی شدن حیوان است. حیوان هار به هر جنبندهای حمله میکند و گاز میگیرد و برایش فرق نمیکند کسی که روبهرویش ایستاده آدمی معمولی است یا غذارسان همیشگیاش. فعالان محیطزیست بر این باورند که غذارسانی به سگهای ولگرد، جنایت در حق طبیعت است؛ چراکه با غذارسانی احساسی، حیوان را به حیوان هار تبدیل میکنند و اکوسیستم طبیعی را دچار مشکل میکنند. حمله گروهی سگها به آدمها و حیوانات دقیقا نتیجه همان غذارسانیهای چندسال گذشته به این حیوانات برای ضبط کلیپهای اینستاگرامی و ویو گرفتن است.
ژست حیواندوستی و غذارسانی به سگها در سالهای اخیر باعث شده است که کلونیهای بیشتری از سگهای ولگرد در سطح شهرهای مختلف کشور شکل بگیرد. یعنی فرقی ندارد دقیقا در درکه قدم میزنید یا کوی امام رضای دزفول، کنار آبهای خزر و در ساحل چمخاله هستید یا در کوچههای بجنورد. آش را حیواندوستان به قدری شور کردهاند که در همهجای ایران، میتوانیم احتمال دهیم که مورد گزش و حمله سگهای ولگرد قرار میگیریم. مطابق قانون جمعآوری سگهای ولگرد در حیطه وظایف شهرداریهاست و به استناد بند ۱۵ ماده ۵۵ قانون شهرداریها، جلوگیری از شیوع امراض ساریه انسانی و حیوانی و جمعآوری حیوانات بلاصاحب و دفع حیوانات مریض، مزاحم و ولگرد از وظایف این نهاد است.
بیشتر شدن کلونی سگها در شهرهای مختلف کشور، باعث شده است هرقدر هم شهرداریها در عقیمسازی و زندهگیری سگهای ولگرد تلاش کنند، اما باز هم انگار عملا کاری انجام ندادهاند. دلیل؟ دلیلش این است که پس از زندهگیری و عقیمسازی سگها، یکی از همین دوستداران محیطزیست از پشت کوچه با کیسهای از انواع گوشتهای گرم بیرون میآیند و به درنده شدن خوی این حیوانات کمک میکنند. متاسفانه امروز زندگی شهری با چالشی به نام سگهای ولگرد در محیط شهری مواجه شده است که آسیبها و تهدیدات بسیاری برای محیطزیست و انسانها دارد و این امر نتیجه ژستهای حیواندوستی و عدم مدیریت اصولی پسماند در سطح شهرهای مختلف کشور است.
آمارها در ۳ سال اخیر از سگگزیدگی چه میگوید؟
براساس آمار بهدستآمده در سال ۱۴۰۰، ۲۶۰ مورد سگگزیدگی و ۱۶نفر فوتی؛ ۱۴۰۱، ۳۲۰ مورد و ۱۶نفر فوتی؛ ۱۴۰۲، ۳۶۰ مورد سگگزیدگی و ۱۸نفر فوتی در کشور رخ داده است. اما آنچه در رابطه با این آمار تکاندهنده است، این است که ۸۵ درصد سگگزیدگیها توسط سگهای صاحبدار و ۱۵ درصد توسط سگهای ولگرد است، یعنی علاوهبر سگهای ولگرد، اینبار مردم باید نگران سگهای قلادهداری باشند که همراه صاحبانشان در سطح شهر تردد میکنند. متاسفانه این واقعیت وجود دارد که مسئولان در ماجرای پرورش و نگه داشتن سگ، گمان میکنند که اگر قانونی وضع کنند یعنی این امر را بهرسمیت شناختهاند.
به این دلیل که پرورش و نگه داشتن سگ با فرهنگ ما همخوانی ندارد، بنابراین مسئولان بهطور کل از این امر غافل میشوند تا مبادا مساله فرهنگی- اجتماعی پرورش سگ در جامعه بهرسمیت شناخته شود. درصورتیکه اگر مسئولان این امر را محدود کنند، میتوانند مساله را هم کنترل کنند. درست مانند رانندگی امروز ما در کلانشهرهای بزرگ کشور که بهدلیل اهمیت مساله رانندگی در کلانشهر و خطراتش، قوانین سختگیرانهای هم برای رانندگی وضع شده و درنهایت امر رانندگی در کلانشهرها به امری کنترلشده توسط نهادهای ذیربط تبدیل شده است، یعنی اگر کسی تخلف کند بهسرعت اعمال قانون خواهد شد، صنعت پت نیز میتوانست همینگونه باشد. اگر قوانین سختگیرانه و همسو با دیدگاههای فرهنگی و اجتماعی برای صنعت پت اخذ میشد شاید امروز به این وضع دچار نمیشدیم. اما مانع این اتفاق چیست؟ بهنظر میرسد مانع اصلی عدم توجه به اهمیت این امر از لحاظ فرهنگی- اجتماعی و حتی زیستمحیطی است. مساله اصلی سگپروری خلأ قانونی حقوق افراد است که بهوضوح دیده میشود، یعنی اکنون شهروند نمیداند که اگر مورد حمله یک سگ قرار گیرد، باید از چه طریقی پیگیری کند و کدام قانون حامی او خواهد بود؟ دیه او چگونه تعیین خواهد شد؟
دیماه ۹۷ بود که دو سگ شکاری در لواسان به یک خانواده حمله کرد و دختر ۱۰ساله این خانواده مورد حمله دو سگ بدون قلاده قرار گرفت. در پی این حمله، یکی از سگها دست و دیگری پای دختر ۱۰ساله را گاز گرفتند و شدت دریدن سگ تا جایی بود که دندانهای یکی از سگها در بدن دختر بچه باقی مانده بود. هرچند این اتفاق احساسات عمومی را در پی داشت، اما تا به امروز هیچ قانونی درخصوص سگگردانی تهیه، تدوین و تنظیم نشده است که اصولا صاحبان سگ، در چه زمان و مکانی اجازه دارند سگهایشان را بگردانند؟ در نبود قانون و بیتوجهی نسبت به تدوین و تنظیم قانون برای این سگگردانی امروز پارک های تهران و کلانشهرهای دیگر به محلی ناامن برای خانوادهها و کودکان تبدیل شده است.
سخن آخر اینکه تا تهیه و تدوین یک قانون در رابطه با سگگردانی، اگر در سطح شهر تردد میکنید و فرزند دارید، مراقب فرزندانتان از خطر احتمالی سگگزیدگی باشید؛ چراکه قانون پاسخ در خور و مناسبی برای شما نخواهد داشت. اگر هم یک روز قصد داشتید به سگهای ولگرد غذا دهید، تصویر پسربچه ۵ساله دزفولی که مبتلا به هاری شد را حتما پیش از غذارسانی به سگهای ولگرد ببینید.
منبع: روزنامه فرهیختگان