طاهره و آرمان هشت ماه قبل با هم عقد کردند و حالا برای جدایی اقدام کرده‌اند. آنها هر کدام دیگری را مقصر پایان این زندگی مشترک می‌دانند. آرمان از زندگی‌اش این گونه می‌گوید.

عمر ازدواج شما آن‌قدر کوتاه است که حتی نمی‌توان تصور کرد اتفاق ریشه‌داری بین شما افتاده باشد.

ما هشت ماه قبل عقد کردیم، اما مدت طولانی‌ای بود که با هم در ارتباط بودیم.

در زمانی که با هم رابطه داشتید هم مشکلی داشتید؟

بله، ما همیشه مشکل داشتیم. خانواده همسرم در زندگی ما دخالت زیادی می‌کنند. حتی زمانی که با هم دوست بودیم رابطه ما را خواهر و مادر همسرم کنترل می‌کردند.

این همه مشکل از کجا می‌آید؟

خانواده همسرم در رابطه ما دخالت می‌کردند و همسرم مانع آنها نمی‌شد. وقتی تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم شرایط بدتر شد. آنها من را لایق دخترشان نمی‌دیدند.

پس چرا تصمیم به ازدواج گرفتی؟

فکر می‌کردم اگر ازدواج کنیم همه چیز بهتر می‌شود، اما بعد از ازدواج دخالت‌ها بیشتر شد.

چه اتفاقی افتاد که در جدایی مصمم شدی؟

آخرین بار به خاطر اینکه با همسرم بیرون بودیم و پیتزا خورده بودیم مشکل ایجاد شد. خواهرش گفته بود شوهرت آن‌قدر خسیس است که تو را به جای بردن به یک رستوران خوب به پیتزافروشی برده است. سر این موضوع جروبحث کردیم و بعد هم من به همسرم گفتم جدا شویم.

نظر همسرت چیست؟

طاهره اول فکر کرد شوخی است. برای همین خیلی راحت قبول کرد، اما بعد قبول نکرد. او حالا می‌گوید مهریه می‌خواهد. مهریه‌اش ۱۴ سکه است که قبول کردم بپردازم و طلاق بگیریم.

منبع: اعتماد



Source link

سهام:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *