به گزارش تابناک به نقل از روزنامه قدس، مسلم خانی، استاد دانشگاه و کارشناس حوزه کسبوکار و کارآفرینی معتقد است این الگو که نوعی تقسیم کار است در ایران قابل اجراست. به گفته وی، با استفاده از الگوی شرکتهای مادرتخصصی و پشتیبان مشاغل خانگی، میتوان حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار شغل خانگی در ایران ایجاد کرد، چراکه این مشاغل به دلیل الگوی خوشهای پایدار هستند و میتوانند در تولید ناخالص داخلی نیز سهیم باشند. وی در گفتوگو با قدس به این پرسش که چطور میشود مشاغل خانگی را تحت لوای خانههای کار و ذیل تعاونیها ساماندهی کرد، پاسخ داده است که در زیر میخوانید.
آیا بهرهگیری از تولیدات خانگی برای بخش صنعت مثل کشورهای توسعهیافته در کشور ما متقاضی دارد؟
کسبوکارهای خانگی براساس آمار و اطلاعات موجود، در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، سهم قابلملاحظهای در ایجاد اشتغال و ارزش افزوده و حتی در صادرات به خود اختصاص دادهاند. در حال حاضر بیش از ۱۵۰ کشور جهان در زمینه مشاغل خانگی فعالیت میکنند و اجزای متشکله بسیاری از تولیداتی که به بازار عرضه میشود در محیط خانهها صورت میگیرد و این الگو میتواند با حمایت شرکتهای پشتیبان مشاغل خرد و خانگی در کشور ما هم اجرا شود. در ایالات متحده آمریکا ۴۳میلیون نفر به شکل پارهوقت و ۱۲میلیون نفر به طور تماموقت در خانه فعالیت اقتصادی میکنند که در مجموع ۲۰درصد از شاغلان آمریکا را به خود اختصاص دادهاند.کشور سوئیس که برترین تولیدکننده ساعت در جهان است، بخش عمده فعالیت خود را در زمینه یادشده از طریق کارگاههای خانگی انجام میدهد و تولیدکنندگان معروف ساعت وابسته به کارگاههای خانگی و کوچک هستند. اما کشور ایتالیا با توجه به مزیتی که در تولید کفشهای چرمی دارد، سیاستهای حمایتی خود را در صنایع کوچک و خانگی و بهویژه در بخش تولیدات کفش و کیفهای چرمی متمرکز کرد.
این شرکتهای مادرتخصصی یا مؤسسههای پشتیبان مشاغل خرد و خانگی چه کاری انجام میدهند؟
شرکت های مادرتخصصی که تعاونی هستند، در موضوع مشخصی به ساماندهی مشاغل خانگی میپردازند و چند وظیفه اصلی دارند؛ وظیفه نخست، شناسایی شاغلان خانگی است. دوم، آموزش و توانمندسازی آنهاست. سوم، ساماندهی آنها در قالب گروههایی که براساس توانمندیهایشان در ذیل شرکتهای تعاونی مدیریت میشوند و وظیفه چهارم این شرکتها بازاریابی و فروش محصولات و سفارش کار دادن به تعاونیهای زیرمجموعه است.
به این مفهوم که مثلاً در ذیل یک تعاونی مادر تخصصی گروههای مختلفی قرار میگیرند که در حوزه طراحی محصولات سرگرمکننده برای کودکان و نوجوانان فعالیت میکنند. یک گروه از این صاحبان مشاغل خرد و خانگی در موضوع بازاریابی و شناخت استعدادهای کشورهای مقصد مطالعه میکنند که مثلاً چه سرگرمیهایی در کشور عربستان مناسب است و چه نوع سرگرمی برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا قابل توجه است. یک گروه روی طراحی این سرگرمیها و گروه دیگر در قسمت تولید، بستهبندی، بازاریابی، فروش و… کار میکنند. این تقسیم کار موجب میشود کارها تخصصی شود.
آیا برای اینکه در کشور سهم کسبوکارهای خرد و خانگی افزایش پیدا کند، میتوانیم روش اجراشده در دنیا را پیادهسازی کنیم؟
بله، این روشها در کشور ما هم به چند مدل قابل اجراست.روش نخست، ایجاد «شرکتهای مادرتخصصی مشاغل خرد و خانگی» است مثلاً یک شرکت که در حوزه ترجمه کار میکند میتواند ابتدا با شناسایی دانشآموختگان، بعد آموزش و سپس ساماندهی براساس تعاونی، کار را شروع کند. این افراد میتوانند یک کتاب ۵هزار صفحهای را در ۱۰ روز ترجمه کنند، در حالی که یک گروه مترجم، یک گروه ویرایش و یک گروه ویراستاری در خانههایشان به شکل جداگانه این کار را پیش میبرند.
روش دوم که خیلی خوب پاسخ میدهد «تعاونیهای مشاغل خانگی موضوعی و منفرد» است. مثلاً در یک محله از مشهد منطقهای وجود دارد که ۵۰ نفر در خانواده همه در حوزه برنامهنویسی تخصص دارند میتوان اینها را در قالب تعاونی در حوزه فناوری اطلاعات قرار داد. در این تعاونی که ۵۰ نفر عضو دارد، تقسیم کار اتفاق میافتد و خدمات با مطلوبیت به بازار ارائه میشود.
سومین مدل «کسب وکارهای خانگی تحت برند» است. در این مدل کسبوکارهایی که اکنون به عنوان برندهای شناختهشده در ایران هستند بخشی از فعالیتهای خودشان را به جای شعبه و نمایندگی به خانههای کار واگذار میکنند و خانههای کار مطابق استانداردهای کسبوکار بالادستی به تولید میپردازند و با نام آن برند به بازار عرضه میشوند. این شیوه یک بازی برد-برد برای صاحبان مشاغل خانگی و کسبوکارهای بالادستی محسوب میشود.
روش چهارم که در ایران تجربه شده و میتواند موفق باشد روش «پشتیبانهای مشاغل خانگی» است. به این مفهوم که اگر تعدادی از شاغلان خانگی در یک محله و یک شهر و روستا در حال فعالیت هستند یک پشتیبان میآید و اقدامهای مربوط به تأمین مواداولیه، آموزش و توانمندیسازی، مباحث تبلیغات، بازاریابی و فروش و مباحث حقوقی و قضایی آنها را عهدهدار میشود و مشاغل خانگی فقط به تولید کالا و خدمت میپردازند و مسائل مربوط به بازار را به آن پشتیبان میسپارند. ممکن است این پشتیبان مشاغل خانگی یک شخصیت حقیقی یا حقوقی یا شرکت تعاونی باشد و این در حالتهای گوناگون قابل تعریف است.
روش پنجم که خیلی میشود روی آن تأکید داشت؛ موضوع «ایجاد زنجیرههای ارزش و تأمین» است که مشاغل خانگی از حالت انفرادی و مستقل بودن و جزیرهای خارج شوند و به عنوان عضوی از یک زنجیره ارزش یا تأمین فعالیت کنند. در این شیوه با تخصصی شدن فعالیت درنهایت تولید کالا و خدمت با بهرهوری بالاتری اتفاق میافتد.
روش ششم که در ایران قابل توصیه است روش ایجاد خوشهها یا شبکههای کسبوکار خانگی است که این خوشهها به نوعی نقش ایجاد پیوند میان مشاغل خانگی را دارند. وقتی از خوشه صحبت میکنیم کسبو کار مشابه و مکمل ذیل یک خوشه قرار میگیرند و میتوانند فعالیت بهرهورانهتری داشته باشند. اکنون با گسترش فناوریهای ارتباطی، ایجاد خوشهها و زنجیرههای ارزش و تولید یا ایجاد شرکتهای تعاونی مادرتخصصی و پشتیبان و سایر موارد بالا آسانتر است و خیلی هم لازم نیست شاغلان حتی در یک منطقه در کنار هم باشند، بلکه ممکن است شما یک شرکت پشتیبان مشاغل خانگی در حوزه تولید محتوای علمی باشید که شاغلان آن دانشآموختگان دانشگاهی در سراسر کشور باشند و از طریق اینترنت و سایر ابزارها کار مورد نظر را تولید و به مشتریان ارائه کنید.
با شیوههایی که گفته شد در مجموع سهم مشاغل خرد و خانگی از مجموعه اشتغال کشور قابل افزایش است و ضمن اینکه امکان رقابت میان کسبوکارهای خرد و خانگی را با مشاغل متوسط و بزرگتر فراهم میکند، تولید باکیفیتتر، با قیمت مناسبتر و با بهرهوری بالاتری در خانهها اتفاق میافتد که مصرفکننده هم از آن منتفع میشود.
با توجه به اینکه میل به اشتغال به صورت انفرادی در جامعه ایرانی بالاست به نظر شما این الگوها در کشور ما قابلیت اج��ایی شدن دارند؟
در حال حاضر روش پشتیبان مشاغل خانگی در کشور در حال اجراست و تجربههای موفقی نیز بدست آمده ولی متأسفانه دیدگاه قالب مردم به مشاغل خانگی سنتی، محدود و انفرادی است و باید فرهنگ کار جمعی و گروهی در این زمینه تقویت شود و توصیه کارشناسی درخصوص مشاغل خانگی این است که فرهنگسازی و ترویج مشاغل خانگی از الگوی مستقل به سمت الگوی شرکتهای مادرتخصصی پیش برود. در حقیقت این مسئله یک بحث فرهنگی است که باید روی آن کار شود. همچنین به یک نهاد تسهیلگر نیاز داریم که این پیوند را میان شاغلان خانگی ایجاد کند. ادارههای کار یا سایر نهادهای خدماترسان در دولت، جهاد دانشگاهی یا استارتآپهای کسبوکار میتوانند ایجاد پیوند میان مشاغل خانگی را در کشور عهدهدار شوند. اگر این کار درست انجام شود و اعضا به تناسب کار و تخصصهایشان همگن باشند و یک خوشه را تشکیل دهند، بیشک این کار گروهی به نتیجه میرسد و همه مردم کشور به تناسب از آن منتفع میشوند.